غرور

خودمونی

غرور

یه اتاقی باشه گرم گرم کف اتاق سنگ باشه سنگ سفید تو باشی منم باشم تو منو بغلم کنی که نلرزم که سردم نشه که نترسم تو تکیه دادی به دیوار پاهاتم دراز کردی منم جلوت میشینم و بهت تکیه میدم با پاهات محکم منو گرفتی دوتا دستتم دورم حلقه کردی بهت میگم چشماتو میبندی؟میگی اره بعد چشماتو میبندی بهت میگم برام قصه میگی میگی اره وچشماتو میبندی تو گوشم شروع میکنی به گفتن قصه های طولانی و بلند که هیچ وقت تموم نشه میخوام رگ بزنم اما تو نمیدونیمن تیغو از تو جیبم در میارم مچ دست چپو...یه حرکت سریع...یه ضربه عمیق که بلدی ...رگ خودمو زدم تو چشماتو بستی و نمیبینی چه عمیق میبرم ...نمیبینی که خون فواره میکنه...رو سنگای سفید...نمیبینی لبمو گاز میگیرم تا نگم اخ...که چشماتو باز نکنی و منو نبینی میسوزه...دستمو میذارم رو زانوم خونش میریزه رو شلوارم و سنگای سفید قشنگ یه مسیر درست میکنه میبینی که سردم شده محکم تذ بغلم میکنی حیف که چشمات بستس و نمیتونی ببینی از حرکتت چه گرم شدم ...میبینی نامنظم نفس میکشم تو دلت میگی اخی دوباره نفس گرفت....میبینی دیگه نفس نمیکشم چشماتو باز میکنی که من....سردتر شدم محکم تر بلم میکنی مردم من میترسیدم خودمو بکشم  میترسیدم از سردشدن میترسیدم از تنهایی مردن وقتی بغلم کردی دیگه نترسیدم مردن خوب بود ارومه اروم  گریه نکناز دیدن خون میترسیدی اما من دیگه نیستم چشماتو بوس کنم وبگم خوشگل شدیا تا چشمات بسته شه و همین جوری وسط فریاد میزنی دوست داشتم نامرد ولی غرورم نذاشت بگم



نظرات شما عزیزان:

بهار
ساعت17:22---21 مرداد 1392
چرا میخندی

بهار
ساعت17:17---21 مرداد 1392
دلم نیومد تو این بارون یادی از تو نکنم
پاسخ:هه بارون


بهار
ساعت17:13---21 مرداد 1392
سلام تو وبی
پاسخ:اره


مینا
ساعت11:03---19 مرداد 1392
توروخدا ننویس اینارو خیلی حالم خوبه توهم ایناو مینویسی؟


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در شنبه 19 مرداد 1392برچسب:,ساعت 10:12 توسط Khatereh |